نیزه وراس منوروین مسیرپرعناد
خواب ازدشمن ربوددرتلاطم بن زیاد
کربلاوکوفه وشام بلادرانتظار
میهمان نیزه آیداین همه کفروعناد
کوفیان بی مروت خوب میهمان راکشند
کرده اندخنجرمهیادیده هاگریان کنند
بابصربایدکه بوداین خبرازدل شنید
حب دنیاراس هرکل خطابرخودخرید
طالب ری بودوقتل این امیراوراهدف
نی به ری اومی رسدامابهاقتلی خرد
سینه هاباسوزخوداین عشق راسوزان کنند
عشق سوزان سوی اوبالاوبالاتررود
عاشق ایزدشدن اورانهایت آرزوست
ایزدم عاشقتراست بایک بهانه می خرد
چون که خلقت کرده وبرخلق خودگفت احسنش
گراشارت اوکندباسربدینگونه دوید
قدسیان گردوستدارحضرتی بایدکه بالاترروی
برکنی خودرازدنیاچون شوی اورامرید